امروز تولدمه:(از آخرین پستی که زدم تقریبا دوسال گذشتهاز سال 99 که سرکار دعوام شد و نرفتم تا حدودا یک سال پیش بیکار بودم و کارم این بود هرشب تنها از خونه بزنم بیرون و برم یه گوشه تاریک و خلوت بشینم سیگار بکشم و یه سری موزیک از کابوس و بهرام و سورنا و.. گوش بدم خیلی ها به این نوع رفتار میگن درونگرای و فک میکنن چیز باکلاسیه اما این درونگرایی نیست این خود افسردگیه, دوست نداشتم توی خیابونای شلوغ تردد داشته باشم, از صحبت کردن با بقیه بیزار بودم, هم دوست داشتم یه نفر کنارم باشه هم بدم میومد:(پارسال بود همین موقع ها که یکی از دوستا و بچه محل های قدیمیمو اتفاقی دیدم اونم یکم از لحاظ روحی و عشقی و رفاقتی ضربه دیده بود و بیکار هم بود, یه مدت با هم شبا میرفتیم بیرون و جفتمون ادمای دپرسی بودیم, تصمیم گرفتیم بلند شیم بریم دنبال کار بگردیم و همش هم یا از طرف من یا از طرف اون یه مشکلی پیش میومد و مجبور بودیم عقب بندازیمش تا اینکه اخر یشب نشستیم از تو دیوار اگهی های استخدامی که شرایط به ما میخورد رو جدا کردیم و قرار شد فرداش بریم یکی یکی کار هارو ببینیم و اگه دیدیم هرکدوم بهتره همونجا مشغول بشیمرفتیم وارد منطقه ی صنعتی نزدیک شهرمون شدیم و اکثر اگهی های دیوار هم مال اونجا بود یکی یکی میرفتیم سر میزدیم هرکدوم یه خوبی داشت یه بدی یکیشون 12ساعته یکی دیگه شیفتی بود و یکی سخت یکی معمولی اما حقوق پایین و..یکی از شرکت های تولیدی که تازه تاسیس هم بود و خلوت بود و هنوز سرپا نشده بود چند ماهی بود راه افتاده بود رو تصمیم گرفتیم قبول کنیم اونجا بریم سرکار و مدیر اونجا هم گفته بود میتونید بصورت آزمایشی چند روز بیایید بعد هم ما تصمیم میگیریم که آیا بدرد کار ما میخورید یا نه هم شما خودتون ببینید توانایی کار 1396/3/14...
ادامه مطلبما را در سایت 1396/3/14 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : daftare-majazi بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 12:19